سفارش تبلیغ
صبا ویژن
غریب آشنا
  • غریب آشنا ( سه شنبه 86/8/8 :: ساعت 4:33 عصر)

    خدایا...
    هنوز نمیدونم راسته یا یه شوخی...
    هنوز شوکه م...
    نمیدونم...نیس حال و هوای خودم خیلی جالب بود... ،،، این خبر هم شد نور علی نور!...
    کاش شایعه باشه...
    نمیدونم... یعنی باور کنم...؟: قیصر امین پور هم رفت!!!!!!!!!!!!!!!!
    مث شریعتی، مث حسین پناهی، مث ناصر عبداللهی، مث ...
    آره، قبول دارم مرگ حقه! بویژه خوبان که با این پل به معشوق میرسن...
    اما من
    من که تو "من" موندم چی؟...
    نرسیده به پله اول...!!!
    خدایا!...
    ...
    بچه که بودم چند سالی تو یکی از روستاهای خوزستان زندگی میکردم بنام "گتوند" ،
    اونموقع آقای امین پور ادبیات تدریس میکرد
    هنوز حتی ابتدایی هم نمیرفتم ...تو خاطرم چیزای گنگی هس از اون دوران....اما یادمه
    صداقت ها و یکرنگی ها یادمه...
    صفای باطن مردان خدا هیچوقت فراموش نمیشه...
    و حالا با خودم میگم: بعد از ما چی؟...
    چی به یاد می مونه؟...
    یه بغض آشنا یا......؟



  • کلمات کلیدی : دلتنگی های من


  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    عیادت
    پست چهلم : پایان
    حرف حق
    فقط عزاداری؟
    آخرین خدانگهدار
    غریبه
    خاطره
    دردهای من نگفتنی است...
    غریب
    این را همه می دانند
    ابرااا
    عجب آواز خوشی در راه است
    [عناوین آرشیوشده]